سه نقطه ی اول تا ...

آخرین نظرات

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله

خداوندا ! من چندان که خویش را مهیای طاعتت ساختم و در پیشگاه تو به نماز ایستادم آن هنگام مرا به خواب انداختی و حال راز و نیاز از من باز گرفتی

ای خدا ! چه شد که هر چه با خود عهد کرده و گفتم از این پس سریرتم نیکو خواهد بود و به مقام توابین نزدیک میشوم حادثه ای پیش آمد که به عهد ثابت قدم نماندم ؟

سرور من ! شاید تو از درگاه لطفت مرا رانده ای و از خدمت بندگیت دورم ساخته ای

یا شاید دیدی من حق بندگیت را خفیف شمردم بدین جهت مرا از درگاهت دورم کرده ای

یا آنکه دیدی من از تو روی گردانم بدین سبب بر من غضب فرمودی

یا آنکه در مقام دروغگویانم یافتی لذا از نظر عنایتت دور افکندی

یا شاید دیدی من شکر گزاری از نعمت هایت را نمیکنم مرا محروم ساختی

یا شاید مرا در میان اهل غفلت یافتی بدین جرم از رحمتت نومیدم کردی

یا شاید دیدی در مجالس اهل باطل الفت گرفته ام مرا در میان آنان واگذاشتی

یا شاید به جرم و گناهم مکافات کردی

با این همه...خداوندا

اگر عفو کنی شایسته است که پیش از من چه بسیار گنه کاران را عفو کرده ای ، چرا که لطف و کرمت ای خدا از مکافات گنه کاران برتر است و من به فضل و رحمتت پناه آورده و از تو به سوی تو میگریزم ...

+ این دعای ابوحمزه هر خطش یه شیرینی خاصی داره ...معرکست ...

+ماه رمضان هنوز تموم نشده ...شب قدر ها که تموم میشه تازه میرسیم به اول قصه ...تازه همه چی شروع میشه...

++گاهی انقدری غرق یه نعمتی میشی که یادت میره شکر کنی ..یادت میره قدرش رو بدونی ..فکر میکنی همیشه هست ...برات عادی میشه ...انگار نه انگار اون نعمت یه نعمته...مشهد رفتن من هم اینطوری شده بود ..جناب امام رضا علیه السلام زیاد میطلبیدن پررو شده بودم...4 سال دورم کردن ..حالا بعد 4 سال که طلبیده شدم تازه فهمیدم چقدر نعمت بزرگی بوده...خیلی یهویی ساعت یک نیمه شب پیام دوستمو خوندم که شبای قدر بریم مشهد ؟ و پس فرداش رفتیم ...نایب الزیاره همتون بودم ...

قسمتی از خطبه 154 : آن که با چشم دل بنگرد و با دیده ی درون کار کند آغاز کارش آن است که بیندیشد آیا عمل او به سود اوست یا زیان او ، اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر به زیان اوست توقف کند زیرا عمل کننده بدون آگاهی چون رونده ای است که به بیراهه میرود ..

  • فرزند آدم

بسم الله

انگار کن تحت کارگردانی مسئول هیئت موظفی دست هات را به سمت بالا بگیری ، سعی کنی اشکی بریزی و بر زبان ذکر الهی العفو و خدایا توبه را جاری کنی ...در طول مراسم هم همه اش با خدا عهد ببندی که دیگر مرا طوری دیگر خواهی دید خدا جان ...رحم کن به این بنده ی سراپا تقصیر ذلیل ضعیف ...

خیلی شیک و مجلسی مراسم را اجرا کنی ...تمام که شد بیایی بیرون و دوباره روز از نو ...

انگار نه انگار اتفاقی افتاده ...انگار فقط رفتی گریه هات را بکنی ، خالی که شدی ، دلت که باز شد بیایی و بروی سراغ کارو بارت ...یادت برود دلت باز شده که پر از خدایش کنی ...

این حال و روز من ...اما ...

درست اومد کنار من نشست ، بدحجاب بود ...داشتم نگاش میکردمو غصه میخوردم برای وضع حجابش ...

این سری هم نشسته بودم محدوده ی همیشگی خودم که دیدم اومد ...متفاوت اومد ...نقص ظاهریش رو برطرف کرده بود ...با حجاب کامل اومد ...

مثل اینکه او جدی گرفت توبه اش را ...دفعه ی پیش مراسم اجرا نکرد ...با اخلاص گفت الهی العفو ...خدایا توبه ...

+آیا مردم را به نیکی دعوت میکنید اما خودتان را فراموش مینمایید ؟ با اینکه شما کتاب ( آسمانی ) را میخوانید ؟ آیا نمی اندیشید ؟؟! 44 بقره

+موانع تا نگردانی ز خود دور                    درون خانه ی دل نایدت نور

+ پروردگارا ! بیا و سرپرستی دلم را به عهده بگیر ...

قسمتی از خطبه76: خدا رحمت کند کسی را که از گناهان خود بترسد ...عمل نیکو انجام دهد ، ذخیره ای برای آخرت فراهم آورد ...با خواسته های دل مبارزه کند و استقامت را مرکب نجات خود قرار دهد ...چند روز زندگی دنیا را غنیمت شمارد و پیش از آنکه مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد ...

  • فرزند آدم